اطلاعات تماس0923xxx08
0923xxx08
آدرس:
تهران، خیابان قزوین، سر دوراهی قپان پلاک ۹۲۲اپ تایمفورفان رو
درام
تئاتر تعاملی
امتیاز
9.2
سختی
9 از 10
نفرات
5 تا 8 نفر
زمان
120 دقیقه
نرخ کنسلی:۶.۳%i
سطح پلاتینیوم
سطح پلاتینیوم چیست؟
320,000
300,000
تومان برای هر نفر
آدرس:
تهران، خیابان قزوین، سر دوراهی قپان پلاک ۹۲۲امتیاز
9.2
سختی
9 از 10
نفرات
5 تا 8 نفر
زمان
120 دقیقه
نرخ کنسلی:۶.۳%i
سطح پلاتینیوم
سطح پلاتینیوم چیست؟
درام
تئاتر تعاملی
آدرس:
تهران، خیابان قزوین، سر دوراهی قپان پلاک ۹۲۲320,000
300,000
تومان برای هر نفر
نظراتمشاهده 314 نظر
01 اردیبهشت 1404
حمید
اینقدر توی شوک هستم که نمیدونم چی باید در وصف این اتاق فرار بنویسم،این بازی واقعا یک شاهکار و اثر هنریه ،حیفه که بهش بگیم اتاق فرار راستی: آفرین فرهاد🙂
اینقدر توی شوک هستم که نمیدونم چی باید در وصف این اتاق فرار بنویسم،این بازی واقعا یک شاهکار و اثر هنریه ،حیفه که بهش بگیم اتاق فرار راستی: آفرین فرهاد🙂
اینقدر توی شوک هستم که نمیدونم چی باید در وصف این اتاق فرار بنویسم،این بازی واقعا یک شاهکار و اثر هنریه ،حیفه که بهش بگیم اتاق فرار راستی: آفرین فرهاد🙂
آیا این دیدگاه مفید بود؟
28 فروردین 1404
آرین صداقتی
تیم حرفه ای و سناریوی جذاب. ما که خیلی از سناریو و داستان لذت بردیم. 4 نفری هم رفته بودیم. دم همهی تیم گرم، مخصوصا فرهاد. آفرین فرهاد... فقط نپرسیدیم چرا...
تیم حرفه ای و سناریوی جذاب. ما که خیلی از سناریو و داستان لذت بردیم. 4 نفری هم رفته بودیم. دم همهی تیم گرم، مخصوصا فرهاد. آفرین فرهاد... فقط نپرسیدیم چرا...
تیم حرفه ای و سناریوی جذاب. ما که خیلی از سناریو و داستان لذت بردیم. 4 نفری هم رفته بودیم. دم همهی تیم گرم، مخصوصا فرهاد. آفرین فرهاد... فقط نپرسیدیم چرا...
آیا این دیدگاه مفید بود؟
23 فروردین 1404
مهتا سعیدی
سلام و عرض خسته نباشید خدمت همه عوامل. دیشب همراه با سه تا از دوستان به این اتاق فرار رفتیم. از حداقل کمتر بودیم ، ولی این مسئله اختلالی در روند بازی ایجاد نکرد و حتی بنظرم اومد که از نظر فضا و… شاید حتی تعداد بالاتر کار رو کمی حوصله سر بر میکرد. بنظرم نمیتونم اسم تجربه دیشب رو اتاق فرار بذارم بیشتر نوعی اجرای تعاملی بود چون ما معمایی حل نکردیم ابدا. مشکل عمده من با نور بود چون چشم رو تو تایم طولانی جدی اذیت میکرد و یکی از دوستانمون که چشمای ضعیفی دارن خیلی اذیت شدن خودمم همینطور. من با شخصیت و بازی نقش فرهاد خیلی ارتباط برقرار کردم، با بقیه یکم کمتر، بنظرم بازی ها جای کار داشت. یه مشکل دیگه که داشتم این بود که دیالوگ ها خیلی شبیه به تیکه ها و دلنوشته های اینستاگرامی بود و اصرار داشت عمیق و تاثیر گذار باشه و نبود! من تنها ارتباط احساسی که در یکساعت و نیم تونستم برقرار کنم یک جا با شخصیت فرهاد بود. منطق درام داستان هم یک جاهایی جور درنمیومد برام، نمیگم با جزئیات که اسپویل نشه. برخورد عوامل و بچه ها بسیار عالی بود، براشون آرزوی موفقیت میکنم. به طور کلی تجربه متفاوتی بود، ولی به شدت نیاز به پردازش داره
سلام و عرض خسته نباشید خدمت همه عوامل. دیشب همراه با سه تا از دوستان به این اتاق فرار رفتیم. از حداقل کمتر بودیم ، ولی این مسئله اختلالی در روند بازی ایجاد نکرد و حتی بنظرم اومد که از نظر فضا و… شاید حتی تعداد بالاتر کار رو کمی حوصله سر بر میکرد. بنظرم نمیتونم اسم تجربه دیشب رو اتاق فرار بذارم بیشتر نوعی اجرای تعاملی بود چون ما معمایی حل نکردیم ابدا. مشکل عمده من با نور بود چون چشم رو تو تایم طولانی جدی اذیت میکرد و یکی از دوستانمون که چشمای ضعیفی دارن خیلی اذیت شدن خودمم همینطور. من با شخصیت و بازی نقش فرهاد خیلی ارتباط برقرار کردم، با بقیه یکم کمتر، بنظرم بازی ها جای کار داشت. یه مشکل دیگه که داشتم این بود که دیالوگ ها خیلی شبیه به تیکه ها و دلنوشته های اینستاگرامی بود و اصرار داشت عمیق و تاثیر گذار باشه و نبود! من تنها ارتباط احساسی که در یکساعت و نیم تونستم برقرار کنم یک جا با شخصیت فرهاد بود. منطق درام داستان هم یک جاهایی جور درنمیومد برام، نمیگم با جزئیات که اسپویل نشه. برخورد عوامل و بچه ها بسیار عالی بود، براشون آرزوی موفقیت میکنم. به طور کلی تجربه متفاوتی بود، ولی به شدت نیاز به پردازش داره
سلام و عرض خسته نباشید خدمت همه عوامل. دیشب همراه با سه تا از دوستان به این اتاق فرار رفتیم. از حداقل کمتر بودیم ، ولی این مسئله اختلالی در روند بازی ایجاد نکرد و حتی بنظرم اومد که از نظر فضا و… شاید حتی تعداد بالاتر کار رو کمی حوصله سر بر میکرد. بنظرم نمیتونم اسم تجربه دیشب رو اتاق فرار بذارم بیشتر نوعی اجرای تعاملی بود چون ما معمایی حل نکردیم ابدا. مشکل عمده من با نور بود چون چشم رو تو تایم طولانی جدی اذیت میکرد و یکی از دوستانمون که چشمای ضعیفی دارن خیلی اذیت شدن خودمم همینطور. من با شخصیت و بازی نقش فرهاد خیلی ارتباط برقرار کردم، با بقیه یکم کمتر، بنظرم بازی ها جای کار داشت. یه مشکل دیگه که داشتم این بود که دیالوگ ها خیلی شبیه به تیکه ها و دلنوشته های اینستاگرامی بود و اصرار داشت عمیق و تاثیر گذار باشه و نبود! من تنها ارتباط احساسی که در یکساعت و نیم تونستم برقرار کنم یک جا با شخصیت فرهاد بود. منطق درام داستان هم یک جاهایی جور درنمیومد برام، نمیگم با جزئیات که اسپویل نشه. برخورد عوامل و بچه ها بسیار عالی بود، براشون آرزوی موفقیت میکنم. به طور کلی تجربه متفاوتی بود، ولی به شدت نیاز به پردازش داره
آیا این دیدگاه مفید بود؟
22 فروردین 1404
کسری کریم زاده
سناریو به شدت ضعیف کل تیمو فقط به حرف میگیرن اجازه سوال یا تعامل هم نمیدن از اول تا اخر هر اکتور کلا یک تعداد از تیمو فقط به حرف میکشید که هیچ جا به کار نمیومد از اول تا اخر هم فقط یک نفر رسید کل پازلارو حل کنه و حتی نرسیدیم با اکتورای دیگه تعامل کنیم
سناریو به شدت ضعیف کل تیمو فقط به حرف میگیرن اجازه سوال یا تعامل هم نمیدن از اول تا اخر هر اکتور کلا یک تعداد از تیمو فقط به حرف میکشید که هیچ جا به کار نمیومد از اول تا اخر هم فقط یک نفر رسید کل پازلارو حل کنه و حتی نرسیدیم با اکتورای دیگه تعامل کنیم
سناریو به شدت ضعیف کل تیمو فقط به حرف میگیرن اجازه سوال یا تعامل هم نمیدن از اول تا اخر هر اکتور کلا یک تعداد از تیمو فقط به حرف میکشید که هیچ جا به کار نمیومد از اول تا اخر هم فقط یک نفر رسید کل پازلارو حل کنه و حتی نرسیدیم با اکتورای دیگه تعامل کنیم
آیا این دیدگاه مفید بود؟
22 فروردین 1404
محسن بهدوج
سلام خوبی خوبم هر چقدر از زیبایی و عمق این اتاق فرار بگم، بازم کمه بازیگرها انقدر طبیعی و درگیرکننده بودن که لحظهبهلحظه باهاشون تو دل ماجرا فرو میرفتی. حس میکردی داری بخشی از زندگی خودت رو تجربه میکنی، انگار آینهای جلو روت گذاشتن. باهاشون میخندیدی، اشک میریختی، میترسیدی، آروم میشدی... خلاصه که امین آباد فقط یه بازی نیست، یه سفر احساسیه به عمق وجودت. مرسی از همهی تیم بینظیرتون، مخصوصاً فرهاد عزیز... آفرین فرهاد
سلام خوبی خوبم هر چقدر از زیبایی و عمق این اتاق فرار بگم، بازم کمه بازیگرها انقدر طبیعی و درگیرکننده بودن که لحظهبهلحظه باهاشون تو دل ماجرا فرو میرفتی. حس میکردی داری بخشی از زندگی خودت رو تجربه میکنی، انگار آینهای جلو روت گذاشتن. باهاشون میخندیدی، اشک میریختی، میترسیدی، آروم میشدی... خلاصه که امین آباد فقط یه بازی نیست، یه سفر احساسیه به عمق وجودت. مرسی از همهی تیم بینظیرتون، مخصوصاً فرهاد عزیز... آفرین فرهاد
سلام خوبی خوبم هر چقدر از زیبایی و عمق این اتاق فرار بگم، بازم کمه بازیگرها انقدر طبیعی و درگیرکننده بودن که لحظهبهلحظه باهاشون تو دل ماجرا فرو میرفتی. حس میکردی داری بخشی از زندگی خودت رو تجربه میکنی، انگار آینهای جلو روت گذاشتن. باهاشون میخندیدی، اشک میریختی، میترسیدی، آروم میشدی... خلاصه که امین آباد فقط یه بازی نیست، یه سفر احساسیه به عمق وجودت. مرسی از همهی تیم بینظیرتون، مخصوصاً فرهاد عزیز... آفرین فرهاد
آیا این دیدگاه مفید بود؟
...
شما هم نظر خود را بنویسید
نظر شما پس تایید توسط سایت در لیست نظرات نمایش داده خواهد شد