داستان بازی اتاق فرار هزارتو از این قراره که
سلام
من جمشید هستم، آخرین بازمانده خاندان زند. خانواده ما سالیان سال در عمارت زند زندگی میکردن.
تو خانواده همیشه صحبت از یک راز نهفته در این عمارت بود، گنجینهای که در زیرزمین عمارت پنهان شده ولی هیچ کس تا به حال موفق به پیدا کردنش نشده. پدربزرگ من آخرین کسی بود که به دنبال اون گنجینه رفت اما به یکباره ناپدید شد و دیگه هیچ وقت ازش خبری نشد. از اون به بعد ورود به زیرزمین برای همه ممنوع شد. تا به امروز که من موندم و این عمارت...
حالا من تصمیم گرفتم به دنبال اون گنجینه برم و بدستش بیارم ولی میدونم که به تنهایی از پسش برنمیام، برای همین از شما میخوام که بهم کمک کنین...
نظرات
3 نظر ثبت شدهامتیازات ثبت شده
بازیکن این اتاقپیوند شریف
بازیکن این اتاق04 خرداد 1401
امتیازات ثبت شده
Mehran salazar
12 اردیبهشت 1401
خواستم تشکر کنم از بازی زیبا و جذابتون هیجان بازی خیلی خوب بود به ما خیلی خوش گذشت روند بازی عالی بود اکتر ها حرفه ای بودن معما ها خیلی شیرین بودن از برخورد پرسنل که نگم اصلا فوق العاده بود در کل حرفه ای و عالی بودین ممنونم
امتیازات ثبت شده
بازیکن این اتاق0937***932
بازیکن این اتاق05 اردیبهشت 1401
هميشه ميگم تو فرديس و كرج رو دست اين بازي نديدم من
معماهاي خوب و تميز 👍🏻
هيجان هزاااااار
ترس و اكت و به موقع
خسته نباشين واقعا
شاید این موارد را نیز بپسندید
اتاق فرار پیرزال
اتاق فرار دارک لرد
اتاق فرار پروژه ایکس: دروازه جهنم